مدیریت استراتژیک (Strategic management) رویکردی بلندمدت برای ترسیم آینده سازمان با عنایت به عوامل بیرونی و درونی است. به طور کلی مدیریت استراتژیک ادراکی است که افراد از سازمان خود دارند. این نگاهی فراگیر، کلنگر و بلنمدت است که در راس هرم سازمانی تا بدنه عملیاتی را شامل میشود.
مدیریت راهبردی نمایانگر خصوصیات معمول و ثابتی است که سازمانها را از یکدیگر متمایز میکند. مدیریت استراتژیک بستری است به هم پیوسته که اجزای سازمان را بهم می چسباند. هافستد، مدیریت استراتژیک را برنامهریزی جمعی ذهن بیان میکند که افراد یک سازمان را از سازمانهای دیگر متمایز کند. فرهنگ های سازمانی، شالوده تاریخی دارند بدین معنی که نمیتوان رابطه بین مدیریت استراتژیک و تاریخ را از هم جدا کرد و مدیریت استراتژیک به طور ناگهانی و اتفاقی بوجود نمیآید.
بسیاری از صاحبنظران بر این عقیدهاند که مدیریت استراتژیک، سیستمی از استنباط مشترک است که اعضاء نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر میشود. مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را میدهد که به شیوهای خلاق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند. این شیوه مدیریت باعث میشود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیت هایش به گونهای درآید که اعمال نفوذ نماید و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت کنترل درآورد.
تعریف مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک مجموعه تصمیمها و اقدامات مدیریتی است که عملکرد بلندمدت یک شرکت را تعیین میکند. مدیریت استراتژیک عبارت است از بررسی محیطی (محیط خارجی و محیط داخلی)، تدوین استراتژی، اجرای استراتژی، ارزیابی و کنترل. بنابراین مدیریت استراتژیک بر نظارت و ارزیابی بر فرصتها و تهدیدهای خارجی در سایه توجه به نقاط قوت و ضعف یک شرکت تأکید دارد.
مدیریت راهبردی یا مدیریت استراتژیک یک تجزیه و تحلیل در خصوص مسایل مهم و برجستهٔ سازمان است که توسط راهبران ارشد سازمان به نمایندگی از مالکان، به منظور کنترل منابع در محیطهای خارج از سازمان، اتخاذ میشود. این فرایند شامل مشخص کردن ماموریت، چشمانداز، داراییهای سازمان و توسعه برنامهها و سیاست های سازمان و همهٔ فعالیتهایی که برای نیل به آنها نیاز است، نیز میشود.
فرد دیوید
مدیریت استراتژیک، رویهای جامع است که از شناخت استراتژیک آغاز میشود و سازمان را در مسیر گامهای بیشتر به جلو رهنمون میکند. گام هایی که به تولید محصولات نو و به وجود آمدن بازارها و فناوریهای جدید و نیز قابلیت ساده منجر مینماید. مدیریت استراتژیک، هنر و علم تدوین، اجراء و ارزیابی تصمیمات وظیفهای چند گانه که سازمان را قادر میسازد به اهداف بلندمدت خود دست یابند. استراتژی، قواعد و رهنمودهایی برای تصمیمگیری است که بر پایه محورهایی چون ویژگیهای بازار، بردار رشد و برتری های رقابتی استوار میگردد.
برنامهریزی استراتژیک
برنامهریزی استراتژیک، فرآیندی است در جهت تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاشهای آن برای نیل به اهداف بلندمدت، با توجه به امکانات و محدودیتهای درونی و بیرونی. مهم ترین هدف برنامهریزی استراتژیک، ایجاد و حفظ تعادل بین اهداف و منابع در دسترس سازمان است. بدیهی است که با توجه به امکانات و محدودیتهای درونی و بیرونی سازمان، تعیین اولویت در انجام کارها و تخصیص منابع به فعالیتهای مرجع از اهمیت خاصی برخوردار است.
- ترسیم چشمانداز
- بیان فلسلفه وجودی
- ارزشهای محوری سازمان
- طراحی استراتژی
- تدوین اهداف بلندمدت
- تعیین اهداف کوتاهمدت
- ایجاد خطمشیها و روندها
چشمانداز سازمان (Vision) توصیف میکند که شرکت میخواهد در آیندهای دور به چه سازمانی تبدیل شود و افق آینده آن چیست. چشمانداز، ایدهآلهای بلندمدت سازمان است که البته قابل حصول است.
فلسفه وجودی (Mission) یعنی سازمان چرا وجود دارد و به چرایی وجود سازمان بر میگردد. یک ماموریت (رسالت) شفاف و خوب تعریف شده، تمرکز لازم را برای بقا و توسعه بیشتر را به شما ارائه میکند. یعنی اگر کاملا معلوم باشد که چه کاره هستیم، از پراکندگی تصمیمات و استراتژیها جلوگیری میشود.
ارزشهای محوری سازمانی (Values) همان چیزهایی هستند که کارکنان به آنها ارج مینهند و برایشان اهمیت قائلند. این ارزشها تعیین مینمایند که کجا، وقت، انرژی و پول خود را صرف کنید. ارزشهای سازمانی شما چه بدانید و چه ندانید بر انتخابهای روزانه شما تاثیر میگذارد.
علت این که تعریف یا مشخص نمودن ارزشهای سازمانی به همراه تعریف چشمانداز مطرح شده، این است که امکان دارد بخشی از چشمانداز ما در راستای ارزشهایمان نباشد، همچنین ارزشها بیشترین تاثیر را بر روی استراتژیها دارند. فرض کنید فریب دادن رقبا برای سازمان ما یک ضد ارزش باشد، پس مسلم است که استراتژیهایی که بر مبنای حیله هستند نباید انتخاب شوند.
استراتژی چیست؟
استراتژی سازمان یکی از ابزارهای مهم در موفقیت کسبوکارهاست. راهبرد (استراتژی) سازمان باعث میشود اهداف، منابع و مسیر درست برای رسیدن به موفقیت فراهم شود. اما استراتژی چیست؟! شاید نتوان تعریفی واحد برای استراتژی ارائه کرد ولی نکته مهمتر این است که به هر حال تعیین استراتژی و پیادهسازی آن نقش مهمی در تسهیل فعالیتهای کسبوکار و موفقیت سازمانها دارد. در این مقاله شما با مفهوم استراتژی و راهکارهایی برای پیادهسازی آن آشنا میشوید.
استراتژی یعنی دامنه فعالیت و مسیر حرکت سازمان در درازمدت که با خلق مزیتها، منابع لازم را برای تامین نیازهای بازار و انتظارات ذینفعان در محیطی چالشبرانگیز به دست میآورد.
شولز و جانسون
مقصود از تدوین استراتژی این است که مأموریت شرکت تعیین شود. شناسایی عواملی که در محیط خارجی، سازمان را تهدید میکنند. یا فرصت هایی را به وجود میآورند. شناسایی نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان، تعیین هدفهای بلندمدت، در نظر گرفتن استراتژیهای گوناگون و انتخاب استراتژیهای خاص جهت ادامه فعالیت.
اجرای استراتژیها ایجاب میکند که سازمان، هدفهای سالانه در نظر بگیرد، سیاستها را تعیین کند، در کارکنان انگیزه ایجاد کند و منابع را به گونهای تخصیص دهد که استراتژیهای تدوین شده به اجرا درآید. ارزیابی استراتژیها بدان سبب باید استراتژیها را مورد ارزیابی قرار داد که موفقیت امروز نمی تواند موفقیت فردا را تضمین نماید. موفقیت همیشه موجب بروز مسائل جدید و گوناگون میشود، سازمانی که به وضع کنونی خود بسنده نماید یا دچار تکبر شود محکوم به فنا خواهد بود.
خط مشی، روند و رویه
خط مشی سازمان، مجموعه اصول مدونی است که برای هدایت تصمیم و دستیابی به اهداف منطقی طراحی شده است. استراتژی، روش و ابزار دستیابی به اهداف بلندمدت سازمان است. اهداف بلندمدت نیز از طریق اهداف کوتاهمدت قابل دستیابی می باشند. برای انجام اهداف کوتاهمدت از خظمشیها، روندها و رویههایی استفاده میشود که براساس استراتژی سازمانی تنظیم میشوند.
خط مشی (Policy): مجموعه اصول و قواعدی است که تصمیم گیریهای سازمان را جهت دهی میکند و در بستر آن، رویهها (Procedure) و فرآیندها (Process) شکل می گیرند. خط مشی قوانین کسب و کار و دستورالعملهای یک سازمان است که با هدف اطمینان از سازگاری و انطباق مسیر سازمان با اهداف استراتژیک آن تدوین میشود. خط مشیهای سازمان در بستر قوانین آن سازمان، واحد سازمانی یا بخش شکل میگیرد.
روند (Process): الگو و شمای کلی و گامهای اصلی را نشان میدهد که برای دستیابی به اهداف کوتاه مدت باید طی شود.
رویه (Process): جزئیات بیشتری از مسیر را جهت دستیابی به اهداف بیان می کند.
تجزیه و تحلیل سوات
تجزیه و تحلیل سوات (SWOT) یک ابزار با اهمیت در مدیریت استراتژیک است. پایه و اساس این ابزار کارآمد در مدیریت استراتژیک و همین طور بازاریابی، شناخت محیط پیرامونی سازمان است. حروف SWOT که آن را به شکلهای دیگر مثل TOWS هم مینویسند، ابتدای کلمات Strength به معنای قوت، Weakness به معنای ضعف، Opportunity به معنای فرصت و Threat به معنای تهدید است. ماهیت قوت و ضعف به درون سازمان مربوط میشود. فرصت و تهدید معمولاً محیطی است. در اینجا به معرفی آنالیز SWOT پرداخته شده است. نحوه ی اجرای آن شرح داده نشده است.
در تحلیل سوات ابتدا عوامل داخلی و عوامل خارجی شناسائی میشود. پس از مشخص شدن تمامی نقاط ضعف و قوت و تهدیدها و فرصتها، ماتریس ارزیابی عوامل داخلی (IFE) ماتریس ارزیابی عوامل خارجی (EFE) تشکیل میشود. نقاط ضعف و قوت داخلی در ماتریس IFE و فرصتها و تهدیدات خارجی در ماتریس EFE تجزیه و تحلیل میشوند. پس از مشخص شدن و نمره دهی عوامل درونی و بیرونی، این عوامل در جدول ماتریس استراتژیها قرار میگیرند. سپس استراتژیهای اتخاذ شده با استفاده از ماتریس QSPM نمره دهی شده و اولویت اجرای هر کدام مشخص میشود.